۱۱.۲۰.۱۳۹۴

از لا به لای تاریخ 6




البته این تنها سخنی است که شازده محمد قبل از دکتر مصدق شدنش بزبان آورده .
البته قضاوت در باره این گونه اعمال و گفتگوها با شما است که چنین هوش وذکاوتی اصلاٌ مختص این خانواده از جد مادری بزرگوارشان مهد علیا قاتل امیر کبیر و پدربزرگ بزرگوارشان ناصرالدین سلطان قاجار میباشد . بعلت ولخرجيهای زياد سلاطین قاجار ومسافرتهای پياپی آنان به اروپا ومهمانيهای آنچنانی برای سفرای دولتين انگليس وروس تقريبا خزانه خالی شده وايران بحالت ورشکستگی در آمده بود از اين روی از طرف عده ایی از وطن پرستان (مشروطه خواهان) و مجلس از آقای مورگان شوستر امريکایی که متخصص در امور مالی آنزمان بود دعوت بعمل آمد که بوضع نابسامان مالی ايران سروسامانی دهد .
در اين ما بين دولتين روس و انگليس بين خود با بستن قراردادی ايران را بد و قسمت تقسيم کرده ، طبق اين قرارداد، قسمت شمالی از آن دولت روس وقسمت جنوب در اختيار دولت انگليس قرار ميگرفت .
در سال 1330 هجری قمری دولت روس گستاخی را بجايی رسانيد که از دولت ايران با التيماتومی خواستار اخراج آقای شوستر آمريکا یی را از ايران گرديد .
نمايندگان مجلس و تعداد زيادی از روزنامه نگاران ميهن پرست آنزمان با مداخله بيگانکان در امور داخلی ايران بمخالفت برخواسته وحتی کار بجایی کشيد که عده ای از سالار زنان ايران اسلحه بزير چادر خود بسته و با اين شعار (حالا که در اين مملکت مردی پيدا نميشود ما وارد عمل ميشويم )جلوی مجلس شورای ملی رفتند .
در اين زمان جناب شازده محمد (مصدق السلطنه 32 سال داشتند ) و گویی که پنبه در گوش مبارکشان فروکرده بودند و اين صدا ها بهيچ وجه نمی شنيد وحتی هيچ گونه احساسی به جمال مبارکشان دست نميداد .
ولی بالاخره دولت روس حرف خود را مبنی بر اخراج شوستر امريکایی از ايران بکرسی نشانيدو با اخراج اين متخصص مالی از ايران سبب جسارت بيشتر دولت روس گرديد . بطوريکه د ولت روس با قوای خود شهر مشهد وتبريز را اشغال واقدام بکشتار و اعدام آزاديخواهان کرد . چنانکه تنها در شهر تبريز بيکباره 11 نفر اعدام گرديد .
واما باز حضرت مصدق السلطنه در مجلس بودند و هيچ عکس العملی از خود نشان ندادند ولی همين حضرت در زمان محمد رضا شاه پهلوی که در آينده خواهيم ديد چون بنفع خودش بود در مقابل همين مجلس بالای چهارپايه رفت و گلوخودش را برای آزادی پاره کرد .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر