۱۲.۲۸.۱۳۹۴

از لا به لای تاریخ 18




پذیرفته شدن و ثبت نام مصدق السلطنه در جامع آدمیت
لازمه دستورات صادر شده از طرف میرزا ملکم خان رئیس فراماسونری در ایران مبنی بر تاسیس کانونی بنام جامع آدمیت ،آن  بود که این کانون میبایستی کاملا در خفا انجام وظیفه نماید . بهمین خاطر است که افرادیکه در این جامع کاملا مشخص نبوده و اطلاعات زیادی در دست نیست . در ضمن بعلت سری بودن ، آن ثبت نام در این مکان نیز بسادگی انجام پذیر نبوده ، بلکه میبایستی افرادیکه میخواهند ثبت نام شوند  به اصول و مبانی وتعهدات این جامع کاملا پای بند بوده و تازه بعد از اعتماد کافی در این مورد میبایستی در باره این افراد تحقیقات لازم بعمل آید ویا از طرف یکی از افراد پذیرفته شده قبلی معرفی نامه داشته باشد ، تا نتیجتا بتواند فرد مذکور ثبت نام نماید .
بطوریکه از شواه امر بر می آید میرزا محمد خان مصدق السلطنه بوسیله شوهر خواهرش ابوافضل میرزا عضدالسلطان ( برادر محمد علی سلطان ) به این جامع معرفی گردیده و بعد از تشکیل کمیته لازمه و تحقیق در باره عالی جناب میرزا محمد خان مصدق السلطنه مینی بر اینکه ایشان مورد اعتماد و تمایل کامل  ایشان و پای بندی او بمفاد و قرارداد ها این جامع ( انجمن) دارد ، باو اجازه داده شد که در تاریخ ۱۰ تیر ماه ۱۲۸۶ مطابق با یونی ۱۹۰۷ ترسائی به مرکز این جامع مراجعه و پس از انجام مراسم سوکند خوردن و امضاء قسمنامه مربوطه بعضویت این جامع در آمد . و در این مکان  نیز از طرف این جامع آدمیت باو اختیار تام برای مبارزات با اتابک داده شد .
تصویر سوگند نامه جناب میرزا محمد خان مصدق السلطنه با مهر والاتبار ایشان در پائین آن در قسمت زیرین این صفحه  برای شما خوانده گرامی قرار گرفته و برای مطالعه بهتر متن آن نیز در قسمت زیرش برایتان نوشته خواهد شد  
متن قسم نامه مصدق السلطنه ( میرزا محمد خان) برای عضویت در
جامع آدمیت  و توضیحات ایشات در این بابت  
بتاریخ بیستم جمادی الاول ۱۳۲۵  این بنده درگاه محمدبن هدایت الله ساکن تهران از صمیم قلب بمضمون شرح ذیل عرض میکنم که ای پروردگار عالم در ادای این حقوق و این موهبت عظیمی هر قصوریکه کرده باشم الان در حضور تو وبحق تو و قدرتت قسم میخورم که شان و حقوق این دسته شریفه را در هر مقام مادام الحیات با تمام قوای خود  محفوظ و محترم نگاه دارم و هر گاه از تعهد خود نکول نمایم از فیض رحمت و پناه آخرت حضرتت بی نصیب بمانم . تاریخ فوق مهر مصدق السلطنه  ضمانت آدم فوق بر عهدهَ آدمیت این جانب از فرائض ضمه ( فرائض ذمهَ) عالم آدمیت است .
مهر یا ابوالفضل ( عضدالسطان(
 در دوران حاکمیت سلسله قاجار وضع ملت ایران چه از نظر امنیتی و چه از نظر رفاه و زندگی بینهایت دردناک و اسفناک بوده و این امر در زمان حکومت مظفرالدین شاه بحد نهایت خود رسید چون او هم مریض بود وهم انسانی دهن بین و عاشق افراد چاپلوس ( بادنجان دور قاپ چین ) بوده و بینهایت تحت تاثیر  حضرت علیا ونجم السلطنه و فرمانفرما بوده است .
والیهائی که از طرف شاه برای ایلات و ولایات انتخاب میشدند از یکطرف جان مردم را بلبشان میرساندند ولی درقبالش حتی بمردم بیجاره حتی امنیت داخل شهری نیز نمیدادند( بصورتی که سر هر چهارراهی و یا چهار سوئی یک قداره بند حکومت میکرد و بجان و مال مردم تجاوز میکردند ، در ایران فحشا غوغا میکرد درست بشکل حالت کنونی در جمهوری اسلامی ) ، از سوی دیگر مستوفیان درباری در درجه اول و مستوفیان در درجه دوم پول و زندگی مردم را چپاول میکردند .
 بطوریکه این فشارها سبب شورش و نهایتا به جنبش مشروطیت ختم شد ولی باکمال تاسف این مورد هم بوسیله افراد درباری و ملایان ( آیت الله ها و غیره جزءانگلواسلامیک  ) و افرادی فراماسونری که دربست در اختیار دولت فخیمه انگلیس قرار داشتند از راه اصلی منحرف گردید که مقدار کمی وقایع از آنرا در قسمتهای قبلی از کتاب رائین برای شما خواندگان عزیز نوشتار کردیم.
البته در آن زمان هم مد بود که گفته میشد حکومت مطلقه و استبداد در دست شاه می باشد در صورتیکه شاهان قاجار یا بفکر خوشگزرانیهایشان در کشورهای خارج بودند ویا همه روزه بر تعداد زنان حرمسرایشان می افزودند .
 مظفرالدین شاه در میان شاهان قاجاریه حالت مخصوصی داشت . اولا که انسانی بود بینهایت بی اراده بی لیاقت و مریض و از هر سمت بوسیله افرادی مشخصی محاصره و هدایت میشد .
بالاخره ملیون بعد از زحمات زیاد و دشواریهائیکه ازیکطرف از طریق دولت روس و انگلیس بر آنها وارد و از طرف دیگر ملیون دست نشانده دولت انگلیس از طریقه جماعت انگلواسلامیک و از طرف دیگر افراد دست پرورده فراماسونری موجود در دربار و دادن تعدادزیادی کشته موفق گردیدند که رژیم را وادار بتسلیم کنند و مشروطه را جایگزین آن نمایند .
با جایگزینی مشروطه مجلس شورای ملی تاسیس گردید و لی باکمال تاسف بیشتر وقت مجلس برای بوجود آوردن قوانینی میشد که شاید بتوان دست و نفوذ مستوفیان و ظلم و جور حکام ولایات و ایالات را نمایند .
مهمترین کار تصویب قانونی برای لغو رسوم بود ، ولی افرادی مثل مصدق بهیچ وجه حاضر بکناره گیری و از دست دادن این سهم باد آورده نبودند، زیرا که ایشان هنوز در مقام مستوفی اول خراسان عمل میکردند .
با قدرت گرفتن مشروطه خواهان هر روزه فشار دولت تازه پایه گزاری شده بیشتر میشد و مصدق بتدریج دریافته بود که دیگر شیرازه امور اقتدارشان در حال فرو ریختن می باشد، بنا براین صلاح خود در آن دانست یکصدو هشتاد درجه گردشی به طریقه عملکرد خود داده و تا از راه سیاست بتواند شاید مردم را سرکیسه نماید .
 در ضمن طبق قوانین خانوادگی در سلسله قاجار تمام مقامهای برجسته مملکتی بصورت موروثی بوده و از پدر به پسر میرسیده .
سالها قبل از اینکه برادر مصدق میرزا حسین خان وزیر دفتر بوسیله وزارت مالیه بعلت اختلاص وزیاده روی در امور کاری و سوء استفاده از مقامش ازکار برکنارگردد ، مصدق انتظار آنرا داشت که بزودی بجای برادر به مقام وزیر دفتری برسد،زیرا آنرا حق مسلم خود میدانست ، ولی با تغییر اوضاع و فشارهای موجود متوجه شد که همه پنبه هائی که رشته کرده از هم پاشیده بنا براین بهترین راه چاره رادر آن دید تا در همان مقام مستوفی باقی بماند ولی با مرگ مظفرالدین شاه بزودی درک کرد ، اگر بخواهد در مسند کاری بماند باید در کار خود تغییری بدهد . ولی مهمی که سر راه مصدق را سد میکرد بیسوادی او بود بنا براین تازه درسن ۲۷سالگی تصمیم گرفت به آموختن علم و دانش بخصوص سیاست بپردازد و بتدریج جرگه سیاستمداران را پیشه خود نماید .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر