مصدق و مبارزاتش با اتابک
میرزا علی اصغر خان اتابک
در میان خانواده میرزا هدایت الله خان وزیر دفتر بعد از فوت او بر سر تقسیم ارث و میراث اختلاف شدیدی رخ داد .
اختلافات بیشتر مابین میرزا محمد خان مستوفی اول (مصدق السلطنه) سیزده ساله و مادرش از یکطرف و دیگر افراد خانواده بخصوص میرزا حسین خان وزیر
دفتر جدید از طرف دیگر. بطوریکه میرزا محمد خان مصدق السلطنه در کتاب خاطراتش می نویسد : من با ازدواج مادرم با وکیل الملک تبریزی موافق نبوده و در ضمن نمیخواستم به تبریز بروم ، باعث این موضوع اختلافات ما بین برادرم
میرزا حسین و مادرم بود .
چون مادرم بعد از فوت پدرم با میرزا حسین وزیر دفتر برادرم، اختلاف پیدا کرد و نمیخواست در قسمت از خانه که پدر در حال
حیات خود بمن داده بود بماند ، با میرزا فضل الله وکیل الملک، منشی باشی ولیعهد پدر سناتور والاتبار ، ازدواج نمود و مرا هم با خود به تبریز
برد .( خاطرات و تالمات
مصدق – همان صفحه ۵۳) .
در این میان با جانبداری میرزا علی اصغر خان اتابک از برادر مصدق السلطنه ( میرزا حسین خان وزیر دفتر )سبب بالاگرفتن شدت اختلافات شد و مصدق را برآشفته . او که از بچگی فردی بد کینه بود ، کینه و دشمنی
اتابک را بدل گرفت .
از بدو بقدرت رسیدن اتابک و بصدر اعظم رسیدنش و تصیمم او برای به اجرا درآوردن قوانین بر اساس قانون اساسی سبب شد که در مقابل
محمد علی سلطان قاجار قد علم نماید و سعی بر آن داشت که دست مستوفیان
ودرباریان و افراد وابسته بدربار رادر امور کشوری و دولتی کوتاه نماید و این
موضوع نیز شامل حال خانواده مادر مصدق نیز میشد و این مورد بخصوص سبب آن شد که کینه مصدق السلطنه به دشمنی و رو در روئی کامل با اتابک گردد .
میرزا محمد خان مصدق السطنه از لحاظ سیاسی همیشه پیرو دائی بزرگوارشان عبدالحسین میرزا فرمانفرما بود و تا زمانی که ایشان از صحنه سیاست
ایران کنار گزارده شود همواره بر آن بود در تمام امور کلی و جزئی رهرو
فرمانفراما باشد .
فرمانفرما یکی از سران فرماسونری و عضو رسمی انگلوفیلها بود ، که در زمان حکومت مظفرالدین سلطان و محمد علی سلطان بخودش اجازه آن میداد که
در تمام امور سیاسی و مملکتی دخالت مستقیم نموده و بدین وسیله سوء استفاده های کلانی بجیب بزند ، بطور کلی باید گفت دستش برای هر نوع عملی باز
بود ، و بناگاه شخصی بروی کار می آیدبنام اتابک اعظم و از نظر طرز رفتار و سیاست سبب بسته شدن دستهای دراز ایشان میشد . این خود می توانست فردی چون
فرمافرما را بدشمنی شدید با او برانگیزد ، چنانکه دشمنی این دو نفر کاملا واضح شده بود و این دشمن تا بجائی پیشرفت کرده بود که حتی
فرمانفرما رسما به مبارزه با او را سرلوحه مبارزات خود نموده و خرجهای هنکفتی برای از بین بردن او وحتی تصمیم به ترور اومیگیرد و مصدق السلطنه نیز خود ناراحتی
هائی زیادی از اتابک در دل داشتند ، نیز مزید بر علت گردید و با اشاره دائی جان رهبری این مبارزه را بعهده گرفت .
زمانی که محمد علی سلطان به سلطنت رسید بعللی که قبلا بیان شد ، فرمانفرما و مستوفیان وپیروان آنان در گروه فراماسونرب قول صد در صد به دولت انگلیس داده بودند که از منافع خود و دولت فخیمه دفاع نموده و تا
از بین رفتن و یا برکناری محمد علی سلطان از پای ننشینند .
دو دوزه بازی کردن فرمانفرما سبب شده بود که بتواند هم در جرگه فراماسونری و مستوفیان با اتابک بجنگد و هم از طریق محمد علی سلطان
روسفیل که بی خبر از همجا در اختیارش بود استفاده کرده و در موقعیتی که محمد علی سلطان احتیاج مبرمی بپول برای مبارزاتش با اتابک و مشروطه خواهان داشت با
پرداخت مبلغ ناچیزی توانسته بود کلیه وسایل سلطنتی و دولتی وملی ایران را در تبریز از آن خود نماید و با نشان دادن اینکه او در رکاب است نظر محمد
علی سلطان را بخود جلب نموده بود وحتی در بین مردم رایج شده بود که فرمانفرما است که کلیه خرجها ی مبارزاتی پرداخت می نماید .
ولی بعلت اینکه ایشان در امور مختلفی دست اندر کار بود و نمیتوانست شخصا به امور مبارزاتی با اتابک بپردازد و یا اینکه بشخصیت ایشان بر
میخورد و یا برای بزرگ نشان دادن میرزا محمد خان مصدق السلطنه را بعنوان وکیل و رهبر مبارزات تعین میکند و با تمام خصاصتش مبالغ هنکفتی پول در
اختیارش میگذارد و با و اختیار تام میدهد که در خرج پول و حتی تعیین افراد برای ترور اتابک شخصا تصمیم گیریهای لازم بکند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر