۱۲.۲۸.۱۳۹۴

از لا به لای تاریخ 16


 متن توضیحات مصدق




در نامه ای  از احمد آبادراجع به عضویت ایشان درجامعه آدمیت 


احمدآباد  ۱۲ آذرماه  ۱۳۲۴ ( ۳ دسامبر ۱۹۶۵ )
قربانت گردم .
محترمه که حاکی از صحت و سلامت جنابعالی است عز وصول ارزانی بخشید و موجب کمال مسرت و خوشحالی گردید .
راجع به انجمن هائی که در بدو مشروطیت تشکیل میشد ویکی از آنها انجمن آدمیت بود، اطلاعی که دارم این است مرحوم میرزا عباسقلی در خانهَ خود این انجمن را تشکیل دادو هر کس هم که میخواست عضو انجمن بشود لازم بود کسی از اعضاء او را معرفی کند و مبلغی هم بابت حق عضویت بپردازد و یکی از روزها شخص محترمی به خانه ی من آمد و مرا دعوت نمود و با خود به انجمن برد وبعد هم دو سه جلسه بنده حاضر شدم و چون مجمع انسانیت تحت ریاست مرحوم مستوفی الملک تشکیل شد و مرکب بود از آقایان آشتیانیها، گرگانیها، تفرشیهای ساکن طهران و بنده را هم به سمت نیابت رئیس انتخاب کردند دیگر نتوانستم در انجمن آدمیت حاضر شوم .
این است اطلاعات بنده که به استحضار رسید .
در خاتمه ارادت خود را تجدید مینمایم .
دکتر محمد مصدق  

 عضویت جناب میرزا محمد خان مصدق السلطنه در جامع آدمیت و اقدامات ایشان برای ترور میرزا اصغر خان اتابک امین السلطان
چند سالی قبل از مرگ مظفرالدین سلطان قاجار بعلت مریضیش یعنی حدود سال ۱۲۸۳ خورشیدی مطابق ۱۹۰۴ ترسائی ، دولت انگلیس که از مرگ قریب الوقوعش با اطلاع بود و میدانستند که ولیعهد او میرزا محمد علی خان فردی قلدر و در عین حال بزرگ شده دست روسهاست و مهمتر از همه جزء روسفیلها بودنش و در صورتیکه به سلطنت می رسید امکان آن  بود که با تبانی دولت روسها تمام قرارداده های به امضاء رسیده و برنامه های چیده شده موجود در دربار مخالفت نماید و این میتوانست سبب فروپاشی کلیه رشته ها ی بافته شده بوسیله گروه انگلوفیلها و فراماسونرها و انگلواسلامیست ها شود، بدست و پا افتاد و دستورهای متعدی از لندن برای ایادی فراماسونری و انگلو فیلها و انگلواسلامیست ها ، برخورده مابین ملیون مشروطه خواه  مبنی بر تجدید تحریکات آزادیخواهانه برا ی بر هم زدن وضع که میتوانست بر اثر آن یا جلوگیری شود از روی کار آمدن محمد علی میرزا یا حد اقل سبب کار شکنی و بهم ریختن اوضاع میشد که این خود برای بدست آوردن وقت کافی بدست دولت انگلیس میداد که جهت بوجود آوردن نوعی سیاست جدیدی برای بهره داری چپاول بهتر از سرمایه های ایران و بستن قراردادهای جدید تری. از طرف دیگر دستوری جدیدی از طرف میرزا ملکم خان رئیس فراماسونرهای ایران مبنی بر ایجاد کانون جدیدی بنام جامع آدمیت در حقیقت برای حفاظت منافع دولت فخیمه انگلیس در ایران صادر میگردد . که بعدها سبب شد خود محمد علی سلطان قاجار ندانسته حامی آن شده بود و شخصا توصیه نامه برای افراد که میخواستند وارد این جامعه شوند ، می نوشت .
دستور میرزا ملکم خان به سعدالدوله (که خود عضو رسمی فراماسونری بود و در ضمن جزء افراد بود که بوسیله دولت انگلیس در صفوف مقدم مشروطه خواهان در آمده بود) چنین بود تشکیل جامع آدمیت ولی در خفا و هیچکس نباید اطلاعی از روسای اصل داشته باشند .سعدالدوله بنا بدستور فوق و در ضمن برای رسیدن به مقام صدراعظمی که از طرف دولت انگلیس باو وعده داده شده بود ، پس از تشکیل این کانون یکی از نوکران خودش را بنام میرزا عباسقلی خان ( در تمام زمان کتابها و دستورات مربوط به فراماسونرها را تحویل وتحول میکرد و در سال ۱۸۸۲ که برای آخرین بار ورود میرزا ملکم خان میزبان او بود )را بظاهربعنوان رئیس این جامعه میگمارد و حتی اجازه امضاء و قبول افراد برای عضو شدن ( البته بعد از آنکه درباره آنها تحقیقات لازم میشد ) و بعد از عضویت امضاء پائین قسم نامه های آنها را نیز بعهد ایشان میگذارد و خود برای ایجاد اختلاف در میان افراد و ملیون مشروطه خواه بشدت به فعالیت می پردازد .در آن زمان موضوع مهم و سد راه همگی اتابک اعظم بود که به صدارت ایران رسیده باهمکاری مجلس سعی بر آن داشت باوضاع ایران سر وسامانی داده و قوانینی برای کوتاه کردن دست عده زیادی مفت خور و ایادی دولتین انگلیس و روسیه را کم نماید بهمین خاطر در میان عده زیادی از جمله مستوفیان دشمنان زیادی برای خود خریده بود . از همه مهمتر مبارزه مخفیانه محمد علی سلطان روسفیل با او بود بخاطر اینکه محمد علی سلطان در تدارک برهم زدن مجلس بود که بار دیگر پایه استبدا را بگذارد و از طرف دیگر بخطر افتادن موقعیت بعضی از افراد فرماسونری از جمله فرمانفرما دائی محترم میرزا محمد خان مصدق السلطنه که در آن زمان وزیر عدلیه و سردار سپاه آذربایجان بود
دولت انگلستان با بوجود آوردن جامع آدمیت و از این حالات متشنج داخلی دولت نیز دو بهره گیری میکرد : اول اینکه این مرکز بطور رسمی واحد مبارزاتی بر خلاف امین السلطان ( اتابک ) شده بود که این خود سبب نزدیکی محمد علی سلطان به آن شده بود که برای از بین بردن مبارزان مشروطه و بطور کلی مجلس و مشروطه و در ضمن سنگر سفت و سختی برای عده دیگری که مخالفان اتابک که در پشت آن اغلب مستوفیان قرار گرفته بودند که برای مبارزات خود آن جامع را صد در صد پشتیبانی و خود را وابسته به آن میدانستند وتقربیا همگی آنها نیز از جوی  فراماسونری آب میخوردند .
 در این میان سعدالدوله بکمک دولت انگلیس بمقام وزرات بازرگانی دست یافت و چون خود را در لباس مشروطه خواه قرار داده بود در زمان مظفرالدین سلطان دستگیر و به اصطلاح به شهر یزد تبعید گردید ، او همچنان در تبعید برای منافع دولت انگلیس فعالیتهای لازم را روا میداشت و حتی ایشان از افرادی میباشند که امضاء شان در پائین قرارداد مشروطیت درج شده است و بعد ار برکناری عین الدوله و به صدارت رسیدن میرزا نصرت الله مشیرالدوله رسما از جرگه مشروطه خواهان خارج میشود و دولت انگلیس برای اینکه او را بیشتر بخود وابسته نموده وبرای امیال خود حفظ نماید به سفیر دولت انگلیس در ایران دستور میدهد که بدروغ به سعدالدوله خبر دهد که  که فردی از طرف دولت عین الدوله مامور قتل اوشده و ایشان هم در یزد بسفارت انگلیس پناهنده میشود و این خود سبب آن شد که سعدالدوله خود را بیش از حد  مدیون دولت فخیمه میدانست .
بالاخره پس از امضاء مشروطیت ایشان از یزد به طرف تهران حرکت میکنند ولی لازم میدانست که چند روزی در شهر ری برای حفظ موقعیت و نشان دادن ناراحتیهائیکه در تبعید  کشیده اقامت نماید .و بعد هم با شکوه و جلا لی از سوی بازاریان و افراد فراماسونری به تهران وارد میشود و د رهمین زمان نیز دولت انگلیس برای قدر دانی از ایشان نمایندگی ایشان را در تهران برای مجلس میگیرد .
سعدالدوله فکر میکرد بریاست مجلس انتخاب خواهد شد ولی از بخت بد او مجلس صنیع الدوله را بریاست مجلس انتخاب نمود . صنیع الدوله برادر زن سابق سعدالدوله بوده و بااو دشمن خونی مثل کاردو پنیر بودند . ایشان در تمام مواقع سعی برآن داشت که برای صنیع الدوله کارشکنی و سدی شود برای برنامه هایش تا شاید او را وادار به استفا نماید .ولی شور بختانه و از بخت بد او بعد از عین الدوله امین السلطان به صدارت میرسد و صنیع الدوله و او بصورت دو برادر بودند و دیگر سعدالدوله همه چیز را نقش بر آب دید .
 این دوضربه را بهیچوجه ایشان نمی توانستند فراموش کنند و تمام آنرا از سهل انگاری دولت انگلیس دانسته  این مهم سبب شد ایشان از دولت انگلیس کناره گرفته و خود را به محمد علی سلطان نزدیک کرده و در جزء روسفیلها در آید زیرا باین ترتیب  فکر میکرد که راه را برای صدراعظمی خود هموار میکند .
در همین زمان بود که در پشت پرده دو دولت روس و انگلیس به توافق تاریخی خود رسیده  و معاهده ۱۹۰۷ را بین خود به امضاء رسانیده و بدین ترتیب روسها دست از طرفدار محمد علی سلطان قاجار برداشته و سبب شکست او در مقابل مشروطه خواهان شد .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر